يكي اون يكي 7
اون یکی: سلام. یه قرآن با ترجمه خوب می خوام. چی پیشنهاد می کنی؟
یکی: نمی دونم. خودم چند وقته تو این فکرم که تفسیر بخونم. اما طولانیه. البته می گن انواع و اقسام داره. اگه می خوای عصری می پرسم، بهت خبر می دم. یه سری سی دی های مترجم گویا هم هست.
- ممنون. کلا طرف تفسیر نمی رم تا خودم یه بار نخوندم. سی دی هم نه. کاغذو دوست دارم. اونم با صدا و لحن خودم.
- موافقم. کلا اهل یشگفتار و نظر دیگران نیستم، ولی این یکی برام فرق می کنه.
-عجیبه. من تازه شروع کردم. عجیب.
- (با لحنی آروم) خوبی؟
- (آروم) آره (سه ثانیه سکوت) خوبم (سه ثانیه سکوت). (بلند و شیطنت آمیز) راستی دیوونه خودتی گیس بریده.
- نظر لطفتونه.
- خواهش می کنم. وظیفم بود.
- من کلی تحقیق کردم. از بزرگترا هم پرسیدم. فهمیدم(با لحنی که روش تمرین شده بود) گیس بریده خیلی حرف بدیه. خیلی. نوچ نوچ. عجب دنیایی ها.
- اونا بزرگترن. من کوچیکتر. اونا بزرگش می کنن. من به جای حصار از نوازش استفاده می کنم. راستی موهات بلنده.
- (حيرت زده و با لبخند رضایتی که دوست نداشت نشون بده) عجب بچه پرروییه این. اگه میشه از همون حصار استفاده كنين. ممنون ميشم.
- راست می گی. حواسم نبود. توهم بزرگتری.
(پنج دقیقه سکوت)
یکی: ( مغموم و شاکی) حالا که کار به اینجا رسید. می خوام بگم که از بزرگتر بودن متنفرم.از دغدغه هاش. از مصلحت و از عاقبت اندیشیش. ندیدی؟ کم گفتم؟ نامردی دیگه. مشکل اینه که خودم دیدم اونایی که تو ذهنم"اخی.....کوچولو" بودن و فقط همین. چطور یهو غول شدن. حیف. خیلی حیف. باید.....اه...
اون یکی: می دونم . خوبم می دونم. فقط می خواستم تعداد اس ام اسات بعد از اس ام اسم به دو برسه. اگه ناراحتت کردم عذر می خوام.
-(شاد و شاکی) آخه چرا؟ خیلی نامردی. کاش یادم بمونه تو دیوونه بررسی عکس العملهای این و اونی. کاش یادم بره چیا گفتم. کاش می گفتی از اینکه مسخرت کردم شرمندم. اینطوری باورم می شد.
- مسخره؟ ابدا. حرفام کاملا جدی بود. فقط گیس بریده، یادت باشه هم اثبات کردی که کوچیکتری، هم جواب سوالمو ندادی.
سکوت
سکوت
سکوت.
یکی: نمی دونم. خودم چند وقته تو این فکرم که تفسیر بخونم. اما طولانیه. البته می گن انواع و اقسام داره. اگه می خوای عصری می پرسم، بهت خبر می دم. یه سری سی دی های مترجم گویا هم هست.
- ممنون. کلا طرف تفسیر نمی رم تا خودم یه بار نخوندم. سی دی هم نه. کاغذو دوست دارم. اونم با صدا و لحن خودم.
- موافقم. کلا اهل یشگفتار و نظر دیگران نیستم، ولی این یکی برام فرق می کنه.
-عجیبه. من تازه شروع کردم. عجیب.
- (با لحنی آروم) خوبی؟
- (آروم) آره (سه ثانیه سکوت) خوبم (سه ثانیه سکوت). (بلند و شیطنت آمیز) راستی دیوونه خودتی گیس بریده.
- نظر لطفتونه.
- خواهش می کنم. وظیفم بود.
- من کلی تحقیق کردم. از بزرگترا هم پرسیدم. فهمیدم(با لحنی که روش تمرین شده بود) گیس بریده خیلی حرف بدیه. خیلی. نوچ نوچ. عجب دنیایی ها.
- اونا بزرگترن. من کوچیکتر. اونا بزرگش می کنن. من به جای حصار از نوازش استفاده می کنم. راستی موهات بلنده.
- (حيرت زده و با لبخند رضایتی که دوست نداشت نشون بده) عجب بچه پرروییه این. اگه میشه از همون حصار استفاده كنين. ممنون ميشم.
- راست می گی. حواسم نبود. توهم بزرگتری.
(پنج دقیقه سکوت)
یکی: ( مغموم و شاکی) حالا که کار به اینجا رسید. می خوام بگم که از بزرگتر بودن متنفرم.از دغدغه هاش. از مصلحت و از عاقبت اندیشیش. ندیدی؟ کم گفتم؟ نامردی دیگه. مشکل اینه که خودم دیدم اونایی که تو ذهنم"اخی.....کوچولو" بودن و فقط همین. چطور یهو غول شدن. حیف. خیلی حیف. باید.....اه...
اون یکی: می دونم . خوبم می دونم. فقط می خواستم تعداد اس ام اسات بعد از اس ام اسم به دو برسه. اگه ناراحتت کردم عذر می خوام.
-(شاد و شاکی) آخه چرا؟ خیلی نامردی. کاش یادم بمونه تو دیوونه بررسی عکس العملهای این و اونی. کاش یادم بره چیا گفتم. کاش می گفتی از اینکه مسخرت کردم شرمندم. اینطوری باورم می شد.
- مسخره؟ ابدا. حرفام کاملا جدی بود. فقط گیس بریده، یادت باشه هم اثبات کردی که کوچیکتری، هم جواب سوالمو ندادی.
سکوت
سکوت
سکوت.