Wednesday, April 11, 2007

يكي اون يكي 8

اون يكي: شماره عمه قمري اينجا چيكار مي‌كنه؟

يكي:كنسرو بادمجون رو گاز تركيد. مي خوام بدونم كسي و براي نظافت سراغ داره؟

اون يكي: زياد باهاش تماس داري؟

يكي: نه. هر وقت خونه رو بو گند برمي داره.، يادش مي افتم.

- اي بي شعور.

- چيه؟ دنبال جملات خوشگل مي گردي؟ (اشاره به اون يكي) مثل بعضيا كلمه بازي بلد نيستم.(با لحني مسخره) فضاي آشپزخانه سرشار از ميكروبهاي هوازيست.

- خيلي خوب. امروزم كه نچسبي. شد يه بار سرحال ببينمت؟

- برو بابا.

- زورت مياد حرف بزني؟جون بكن. ديوونه اي ديگه. مي دونم ديشب نخوابيدي. مي ميري بگي. بي اخلاق.

- (پنج ثانيه سكوت و با آرامش) فقط ديشب نبود. مدتيه.

- زياد فكرو خيال مي‌كني؟

- چي بگم؟ .

- به چي؟

- نمي دونم. وقتي بر مي گردم همه چيز يادم ميره. فقط اثرش مي مونه. يه سوال مي تونم بپرسم؟

- حتما. بپرس.

- تا حالا به آخر رسيدي؟

- چه عجب با اخلاق شدي؟ آره بارها.

- (متعجب)راستي؟ اصلا بهت نمياد.

- چه ربطي داره؟

- يه آدم چند بار تو زندگيش به آخرمي رسه؟

- به تعداد بزرگ تر شدنش. به اندازه جهش هاي شخصيتيش.

- خيلي خوب بابا. كشتي مارو با اين زبونت. حالا چطور بخوابم؟

- به خدا زده به سرت. خل شدي.

- برو بابا.

- مي تونم يه كم رك باشم؟

- (شاكي و ملتمسانه) به خدا حوصله نصيحتهاي از جنس تيكه تو رو ندارم.

- به درك. مي دوني وقتي تورو مي بينم ياد كيا مي افتم؟

- منتظرم. شليك كن.

- اونايي كه تو خلوتشون گوگوش و ابي گوش مي دن ولي تا يكي مياد شجريان مي‌ذارن و مي گن فقط استاد. مي دونم جواب ندي مي ميري. بگو.

- اينارو مي گي كه نگم؟ عمرا.

- خوب من شبيه كيام؟

- بازيگرايي كه نمي دونن بازيگرن. اونايي كه ادا در ميارن و خودشون نمي دونن. حرفاشون عالي و قشنگه. همه دوسش دارن. از حرفاش همه استفاده مي كنن، جز خودشون.

- كه تو كلمه بازي بلد نيستي. مي دوني يكي جونم بعضي موقع كم نياوردن اونقدر مهم ميشه كه حاضريم براي چيزايي كه اصلا قبول نداريم مباني نظري ببافيم.

- حرفمو نفهميدي.

- چرا. قشنگ گفتي. فهميدم و ديدم. مثل اينكه تو نفهميدي.

- حرف خودم يا خودتو؟......

كليه حقوق مطالب‌‌موجود دراین وبلاگ برای نويسنده‌ محفوظ ‌می‌باشد